پرنده کوچولوی مهاجر

پرنده مردنی است پرواز را به خاطر بسپار

پرنده کوچولوی مهاجر

پرنده مردنی است پرواز را به خاطر بسپار

جای مناسب برای کارمند جدید

چگونه جای مناسب برای کارمند جدید را تشخیص دهیم:

 

1.   400 آجر را در اتاقی بسته بگذار.

 

                                              

 

 

2.  کارمندان جدید را به اتاق وارد نموده و در را ببند.

3- آنها را ترک کن و بعد از 6 ساعت برگرد.

سپس موقعیتها را تجزیه تحلیل کن:

<  

<  

<  

 

1: اگر آنها آجرها را دارند می شمرند آنها را بخش حسابداری بگذار.

2: اگر آنها برای بار دوم دارند آنها را می شمرند، آنها را در بخش ممیزی بگذار.

3: اگر آنها همه اتاق را با آجرها آشفته کرده اند، (گند زده اند) آنها را در بخش مهندسی بگذار.

4: اگر آنها آجرها را به طرز فوق العاده ای مرتب کرده اند آنها را در بخش برنامه ریزی بگذار.

5: اگر آنها آجرها را به یکدیگر پرتاب می کنند آنها را در بخش اداری بگذار.

6: اگر آنها در حال خوابند، آنها را در بخش حراست بگذار.

7: اگر آنها آجرها را تکه تکه کرده اند آنها را در قسمت فناوری اطلاعات بگذار.

8: اگر آنها بیکار نشسته اند آنها را در قسمت نیروی انسانی بگذار.

9: اگر آنها سعی می کنند آجرها ترکیبهای مختلفی داشته باشند و مدام جستجوی بیشتری می کنند و هنوز یک آجر هم تکان نداده اند آنها را در قسمت حقوق و دستمزد بگذار.

10: اگر آنها اتاق را ترک کرده اند آنها را در قسمت بازاریابی بگذار.

11: اگر آنها به بیرون پنجره خیره شده اند، آنها را در قسمت برنامه ریزی استراتژیک بگذار.

12: اگر آنها با یکدیگر در حال حرف زدن هستند: بدون هیچ نشانه ای از تکان خوردن آجرها، به آنها تبریک بگو و آنها را در قسمت مدیریت ارشد قرار بده.

 

 

بیاموزیم


1-با احمق بحث نکنم و بگذاریم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.

 

2-با وقیح جدل نکنیم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روح ما را تباه می‌کند.

 

3-از حسود دوری کنیم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنیم باز از زندان تنگ حسادت بیرون نمی آید. 

 

4-تنهایی را به بودن در جمعی که ما را از خودمان جدا می کند، ترجیح دهیم.  

 

5-از «از دست دادن» نهراسیم که ثروت ما به اندازه شهامت ما در نداشتن است. 

 

6-بیشتر را بر کمتر ترجیح ندهیم که قدرت ما در نخواستن و منفعت ما در سبکباری است.. 

 

7-کمتر سخن بگوییم که بزرگی ما در حرفهایی است که برای نهفتن داریم، نه برای گفتن. 

 

8-از سرعت خود بکاهیم، که آنان که سریع تر می دوند، فرصت اندیشیدن به خود نمی دهند.

 

9-دیگران را ببینیم، تا در دام خویشتن محوری، اسیر نشویم.

 

10-از کودکان بیاموزیم، پیش از آن که بزرگ شوند و دیگر نتوان از آنان آموخت.

 

 

رویای جوانی

     

در جوانی آنگاه که رؤیاهایمان با تمام قدرت درما شعله ورند خیلی شجاعیم ولی هنوز راه مبارزه را نمی دانیم، وقتی پس از زحمات فراوان مبارزه را می آموزیم دیگر شجاعت آن را نداریم "

 . پائولو

مغزتان را کمی بیشتر ورزش دهید

    

     

                      

تهران امروز - تحقیقاتی  که روی درجه IQ افراد مشغول به کار انجام شده، نشان می‌دهد که میزان این درجه، بنا به شرایط موجود در طول روز کم و زیاد می‌شود. اگر می‌خواهید در بالاترین درجه هوش و حواس‌جمعی خود کار کنید به این روش‌ها توجه کنید .

برده تکنولوژی نباشید
گلن ویلسون روانپزشک، در بیش از 80 آزمایش کلینیکی متوجه شد شاغلینی که مدام حواسشان پرت تلفن، ایمیل و پیام‌های روی موبایل است، دچار چنان کاهش IQ می‌شوند که بسیار بیشتر از کسی است که موادمخدر ماری‌جوانا مصرف کرده باشد. میزان IQ این افراد حدود 10 امتیاز کاهش می‌یابد که برابر با کاهش IQ پس از یک شب بی‌خوابی و بیش از دو برابر مقداری است که پس از تدخین ماری‌جوانا حاصل می‌شود. این کاهش IQ در مردان بیشتر است. برای هوشیار باقی‌ماندن، باید بر وسوسه چک‌کردن مداوم پیام‌های خود غلبه کنید. به‌جای این کار زمان خاصی در روز را برای چک‌کردن و پاسخ‌دادن به آنها در نظر بگیرید .
8 ساعت خواب را از دست ندهید
کمبود خواب هم در کاهش خلاقیت و هوشمندی بسیار موثر است و میزان اشتباهات را افزایش می‌دهد. آمار نشان می‌دهد که خواب، با بازده کاری افراد نسبت مستقیم دارد و حدود 20 درصد از این اشخاص بر تاثیر آن در تکرار
اشتباهات و تعدد آنها تاکید کرده‌اند. گاهی این اشتباهات بسیار فاجعه‌بار است . تحقیقات دولتی در زمینه اشتباهات انسانی در فاجعه انفجار شاتل فضایی چلنجر و حادثه نفتکش ـ ریزش نفت در دریا ـ نشان داد که کمبود خواب، دلیل اصلی بروز این فجایع بوده است. مغز به‌طور دقیق می‌داند که به چه مقدار خواب نیاز دارد. ما در طول روز به ازای هر دو ساعت بیداری به یک ساعت خواب نیاز داریم و اگر هر روز یک ساعت کمتر بخوابیم، دچار کسر خواب خواهیم شد. هر کسی باید 8ساعت خواب خود را تامین کند، خوابیدن را به چشم قراری ببینید که قادر به برهم‌زدن آن نیستید .
غذای مغز خود را فراهم کنید
تحقیقات، بر تاثیر مثبت و شناخته شده رژیم غذایی سرشار از آنتی‌اکسیدان‌ها (ویتامین C، E و بتاکاروتن و ویتامین‌های B) روی حافظه صحه گذاشته‌اند اما اگر یک جلسه مهم صبحگاهی دارید، یک صبحانه پر پروتئین میل کنید تا میزان سروتونین در بدنتان بالا رود. این ماده، هورمون‌هایی را می‌سازد که شما را هوشیار نگه‌می‌دارند. اگر در بین روز احساس کسالت می‌کنید، میزان سروتونین بدنتان را با کمی کربوهیدرات، مانند کمی میوه یا یک قطعه شکلات انرژی‌زا، افزایش دهید . همچنین مقدار زیادی آب بنوشید. گاهی میل زیاد به مواد قندی، نشانه کمبود آب است .
ورزش کنید
ورزش موجب سرعت‌گرفتن جریان خون و غذا‌رسانی به مغز می‌شود. مواد شیمیایی که در این هنگام به مغز می‌رسند، خلاقیت، سرعت عکس‌العمل و حافظه شما را تقویت می‌کنند. تحقیقات نشان داده است که افراد مختلف پس از انجام 25 دقیقه حرکات ایروبیک، در آزمایش خلاقیت امتیاز بیشتری کسب می‌کنند و به‌همین ترتیب، افراد بی‌تحرک و سست، پس از مدتی پیاده‌روی توانستند با افزایش 15 درصد حافظه، چند کار مختلف را در یک زمان به‌خوبی انجام دهند .
کمی ورزش مغزی انجام
دهید
ورزش‌دادن به مغز بسیار مفید است. مغز خود را برای آموختن یک زبان جدید،
یادگیری فوت و فن‌های یک سرگرمی تازه و یا بحث‌های دوستانه، به کار بیندازید. این کار سیستم جریان خون را تحریک کرده و اتصالات سلول‌های عصبی در مغز را تقویت می‌کند. استفاده از روش‌های مختلف یاد‌سپاری هم، مغز را به فعالیت منظم وادار کرده و از کم‌شدن حافظه به‌دلیل کهولت، جلوگیری می‌کند .
رابرت گلدمن، نویسنده کتاب
«Brain Fitness» ، مطالعه کتب مشکل و چالش‌انگیز، حل‌کردن جدول و حتی شانه‌کردن مو و مسواک‌زدن به‌طور همزمان را تمرین‌هایی عالی برای مغز می‌داند .
مثبت‌اندیش باشید
بالاخره یک دهه تحقیق در زمینه تصورات کاربردی و رفتارهای مغز، ثابت کرد که انتخاب افکار و احساسات خاص، می‌تواند به‌طور دائم شیوه کارکرد مغز را تغییر دهد. زمانی که شرکت‌کنندگان در این تحقیق، به عشق و محبت فکر می‌کردند، مغزشان به شکل مداری سالم و سریع به کار می‌افتاد.
بنابر این تحقیق، احساسات نقش بزرگی در کارایی ذهن دارند و تنها ده دقیقه احساس عشق و محبت موجب می‌شود که شخص باهوش
تر و شادتر باشد .

 

*
 

سوال:

*سوال: چرا مرغ از خیابان رد شد؟ *

ــ *ارسطو** *: طبیعت مرغ اینست که از

خیابان رد شود.

ــ *موسی *: و آنگاه پروردگار ازآسمان به

مین آمد و به مرغ گفت به آن سوی

خیابان برو و مرغ چنین کرد و

پروردگارخشنود همی گشت.

ــ *مارکس* : مرغ باید از خیابان رد میشد .

این از نظر تاریخی اجتنابناپذیر بود

.

ــ *خاتمی*: چون میخواست با مرغهای آن

طرف خیابان گفتگوی تمدنها بکند

ــ *ریاضیدان *: مرغ را چگونه تعریف م

یکنید؟

 

ــ *نیچه*: چرا که نه؟

 

ــ *فروید*: اصولاً مشغول شدن ذهن شما با

این سؤال نشان میدهد که به نوعی عدم

اطمینان جنسی دچار هستید . آیا در بچگی ش

ت خود را میمکیدید؟

 

ــ *داروین*: طبیعت با گذشت زمان مرغ را

برای این توانمندی رد شدن از خیابان

انتخاب کرده است .

ــ *همینگوی*: برای مردن . در زیرباران

ــ *اینشتین*: رابطهء مرغ و خیابان نسبی

است .

ــ *سیمون دوبوار* : مرغ نماد زن وهویت

پایمالشدهء اوست. رد شدن از خیابان در

واقع کوشش بیهودهء او در فرار از سنتها و

ارزشهای مردسالارانه را نشان میدهد

ــ *پاپ اعظم*: باید بدانیم که هرروز م

یلیونها مرغ در مرغدانی میمانند و از

خیابان رد نمیشوند .توجه ما باید به آ

نها معطوف باشد. چرا همیشه فقط باید

دربارهء

مرغی صحبت کنیم که از خیابان رد میشود؟

ــ*صادق هدایت*: از دست آدمها به آن سوی

خیابان فرار کرده بودغافل از اینکه آن

طرف هم مثل همین طرف است، بلکه بدتر

ــ* شیرین عبادی* : نباید گمان کرد که رد

شدن مرغ از خیابان به خاطر اسلام بوده

است . در تمام دنیا پذیرفته شده که اسلام

کسی

را فراری نمیدهد .

ــ *روانشناس** *: آیا هر کدام از ما در

درون خود یک مرغ نیست که میخواهد از

خیابان رد شود؟

ــ *نیل آرمسترانگ* : یک قدم کوچک برای م

رغ، و یک قدم بزرگ برای مرغها .

ــ *حافظ* : عیب مرغان مکن ای زاهد پاکیزه

رشت، که گناه دگران برتو نخواهند

نوشت .

ــ *کافکا** *: ک. به آن سوی خیابان کثیف

رفت . مرغ این را دید و به سوی دیگر

خیابان فرار کرد، ضمن اینکه به ک . نگاهی

بیتوجه ووحشتزده انداخت . این ک. رامجبور

کرد که دوباره به سوی دیگر خیابان برود،

تا مرغ را باحضور فیزیکی خود مواجه کند

ودستکم او را به احترامی وادارد که باعث

گریختن مجدد او شود، کاری که برای مرغ

دست کم از نظر اندازهء کوچک جثهاش

دشوارتر مینمود

ــ *بیل کلینتون* : من هرگز با مرغ تنها

نبودم

ــ *فردوسی* : بپرسید بسیارش از رنج راه،

کار و ز پیکار مرغ وسپاه .

ــ *ناصرالدینشاه* : یک حالتی به ما دست

داد و ما فرمودیم ازخیابان رد شود. آن

پدرسوخته هم رد شد

ــ *سهراب سپهری* : مرغ را در قدمهای خود

بفهمیم، و از درخت کنار خیابان،

شادمانه سیب بچینیم

ــ *طرفدار داستانهای علمی **تخیلی*: این

مرغ نبود که ازخیابان رد شد . مرغ

خیابان وتمام جهان هستی را متر وسانتیم

تر به عقب راند

ــ *اریش فون دنیکن*: مثل هر باردیگر که صح

بت موجودات فضاییست، جهان دانش

واقعیات را کتمان میکند. مگر آنتنهای

روی سر مرغ را ندیدید؟

 

ــ *جرج دبلیو بوش* : این عمل تحریکی مجدد

از سوی تروریس جهانی بود و حق ما

برای هر نوع اقدام متقابلی که از امنیت م

لی ایالات متحده و ارزشهای دموکراسی

دفاع کند محفوظ است .

ــ *سعدی* : و مرغی را شنیدم که درآن سوی

خیابان و در راه بیابان و در مشایعت

مردی آسیابان بود وی را گفتم : از چه رو ت

جیل کنی؟

گفت: ندانم و اگر دانم نگویم و اگر گویم

انکار کن

ــ *احمد شاملو*: و من مرغ را، درگوشههای ذ

هن خویش، میجویم .من، میمانم. و مرغ،

میرود، به آن سوی خیابان . و من، تهی هستم

، از گلایههای دردمند سرخ

ــ *رنه دکارت* : از کجا میدانید که مرغ

وجود دارد؟ یا خیابان؟ یا من؟

 

ــ *لات محل*: به گور پدرش میخنده هیشکی نم

تونه تو محل ما از خیابون رد بشه،

مگه چاکرت رخصت بده . آی نفسکش

 

ــ *بودا* : با این پرسش طبیعت مرغانهء

خود را نفی میکنی

ــ* پدرخوانده* : جای دوری نمیتواند برو

.

ــ *فروغ فرخزاد* : از خیابانهای کودکی م

ن، هیچ مرغی رد نشد .

ــ *ماکیاولی** *: مهم اینست که مرغ از

خیابان رد شد.. دلیلش هیچ اهمیتی ندارد.

رسیدن به هدف، هر نوع انگیزه را توجیه م

یکند .

ــ *پاریس هیلتون*: خوب لابداونور

خیابون یه بوتیک باحال دیده بوده

ــ *هیتلر*: اگر ارادهء ما همچنان قوی بم

اند، مرغ را نابود خواهیم کرد ! فولاد

آلمانی از خیابان رد خواهد شد

 

ــ *احمدینژاد*: خیابان و فناوری رد شدن ا

خیابان که کشورمان از آن برخوردار

است حاصل رشد علمی جوانان ایران و حق ملت

ایران است . ما به رد شدن از خیابان

ادامه خواهیم داد .موج معنویت و بیداری

در دنیای اسلام، به امید خدا به زودی

این مرغ را از دامان دنیای اسلام پاک

خواهد کرد

ــ *فردوسی پور* : چه میـــــــــکــنه

این مرغه

روسپیها به بهشت نمی روند!

امروز مطلب جالبی در مجله روزانه خواندم که فکر کردم بد نباشد شما هم بخوانیدو نظر بدین 

روسپیها به بهشت نمی روند!

روزی که فیلم «جیب بر ها به بهشت نمی روند» را دیدم بچه تر از الان بودم. تا آن هنگام خیلی با مفهوم گناه آشنا نبودم؛ شاید در همین حد که اگر کسی همکلاسی اش را اذیت کند ممکن است به جهنّم برود یا اینکه احتمالاً دروغگو دشمن خداست.
بعدها فهمیدم که گناه مفهومی پیچیده است. آنقدر پیچیده که ممکن است خود گناهکار هم نفهمد که قبح عملش چقدر بوده است و البته آنقدر وحشتناک که گاهی تصوّرش برای ما مشکل باشد؛ مثلاً تصور کنید کسی برای تامین لذّات دیگران، بدنش را بفروشد و عزّتش را یا همه ی هستی اش را... روسپی ها را می گویم.
حالا فکر کنید کسی برای تامین لذّات دیگران اندیشه و اعتقادش را بفروشد، امروز این طرف، فردا آن طرف... این دسته آدمها را چه می نامید؟
روسپی سیاسی خوب است؟!
روسپی های سیاسی احتمالاً آدمهای جالبی اند؛ همیشه تنور سیاست با اینها گرم است، اساساً اینها سرگرمیشان سیاست است، اینها با قطار سیاست به تعطیلات آخر هفته می روند... مثلاً به کیش... یا می روند به باغهای پسته شان در کرمان سر بزنند!
و قطاری دیدم که سیاست می برد و چه خالی می رفت!
شنیدم یکی از همین روسپی های سیاسی -که البته ریش قشنگی دارد و پیراهن یقه شیخی هم می پوشد- در بحبوحه ی کشتارهای بی رحمانه ی مسلمانان غزّه تن فروشی کرده است.

سخنگوی حزب کارگزاران بدنبال مجلس هشتم:
"
ایرانیان سال هاست که احساسشان این است که ما بی خودی پول خودمان را در فلسطین هزینه می کنیم؛ ..."

من فکر می کنم روسپی های سیاسی هم هیچگاه به بهشت نمی روند!

 

 

الفبای زندگی

 

A Accept : پذیرا باشید:

دیگران را همانگونه که هستند بپذیرید ، حتی اگر برایتان مشکل باشد که عقاید ، رفتارها و نظرات آنها را درک کنید.

 

B - Break away : خودتان را جدا سازید:

خود را از تمام چیزهایی که مانع رسیدن شما به اهدافتان می شود جدا سازید.

 

C Creat : خلق کنید :

 خانواده ای از دوستان و آشنایانتان  تشکیل دهید و با آنها امیدها ، آرزوها ، ناراحتی ها و شادی هایتان را شریک شوید.

 

D Decide : تصمیم بگیرید:

تصمیم بگیرید که در زندگی موفق باشید . در آن صورت شادی راهش را به طرف شما پیدا می کند و اتفاقات خوشایند و دلپذیری برای شما رخ خواهد داد.

 

E - Explore : کاوشگر باشید :

جستجو و آزمایش کنید . دنیا چیزهای زیادی برای ارائه کردن دارد و شما هم قادرید چیزهای زیادی را ارائه دهید. هر زمان که کار جدیدی را آزمایش می کنید خودتان را بیشتر می شناسید.

 

F - Forgive : ببخشید :

ببخشید و فراموش کنید . کینه فقط بارتان را سنگین تر می کند و الهام بخش ناخوشایندی است. از بالا به موضوع نگاه کنید و به خاطر داشته باشید که هر کسی امکان دارد اشتباه کند.

 

G - Grow : رشد کنید:

عادات و احساسات نادرست خود را ترک کنید تا نتوانند مانع و سد راه شما برای رسیدن به اهدافتان شوند.

 

H Hope : امیدوار باشید:

به بهترین چیزها امید داشته باشید و هرگز فراموش نکنید که هر چیزی امکان پذیر است ، البته اگر در کارهایتان پشتکار داشته باشید و از خدا کمک بخواهید.

 

I - Ignore : نادیده بگیرید:

امواج منفی را نادیده بگیرید . روی اهدافتان تمرکز کنید و موفقیت های گذشته را بخاطر بسپارید . پیروزی های گذشته نشانه و رابطی برای موفقیت های آینده هستند.

 

J Journey : سفر کنید:

به جاهای جدید سر بزنید و با فکر روشن ، امکانات جدید را آزمایش کنید . سعی کنید هر روز چیزهای جدیدی را بیاموزید ، بدین صورت رشد خواهید کرد و احساس زنده بودن می کنید.

 

K Know : بدانید:

بدانید که هر مساله ای هر چقدر هم که سخت و دشوار باشد در نهایت حل خواهد شد . همان طور که گرمای مطبوع و دلپذیر بهار پس از سرمای طاقت فرسای زمستان می آید.

 

L Love : دوست بدارید :

اجازه دهید که عشق به جای نفرت ، قلبتان را پر کند. زمانی که نفرت در قلب شما ساکن است هیچ فضای خالی برای عشق وجود ندارد ، اما موقعی که عشق در قلبتان ساکن است ، تمام خوشبختی و شادی در وجودتان قرار دارد.

 

M Manage : مدیر باشید:

بر زمان مدیریت داشته باشید ، تا استرس و نگرانی کمتری شما را رنج دهد . استفاده درست از زمان باعث می شود که روی موضوعات مهم بهتر تمرکز کنید.

 

N - Notice : توجه کنید:

هرگز افراد فقیر ، ناامید ، رنج کشیده و ضعیف را نادیده نگیرید و هر نوع کمکی را که قادرید به این افراد ارائه دهید از آنان دریغ نکنید.

 

O - Open : باز کنید:

چشم هایتان را باز کنید و به تمام زیباییهایی که در اطرافتان وجود دارد نگاه کنید ، حتی در سخت ترین و بدترین شرایط ، چیزهای زیادی برای سپاسگزاری وجود دارد.

 

P Play : بازی و تفریح کنید:

فراموش نکنید که در زندگیتان تفریح و سرگرمی داشته باشید . بدانید که موفقیت بدون شادی و لذت های مشروع ، مفهومی ندارد.

 

Q Question : سوال کنید:

چیزهایی را که نمی دانید بپرسید ، زیرا که شما برای یاد گرفتن به این کره خاکی آمده اید.

 

R Relax : آرامش داشته باشید:

اجازه ندهید که نگرانی و استرس بر زندگی شما حاکم شود و به یاد داشته باشید که همه چیز در نهایت درست خواهد شد.

 

S Share : سهیم شوید:

استعدادها ، مهارتها ، دانش و توانائیهایتان را با دیگران تقسیم کنید ، زیرا هزاران برابر آن به سمت خودتان برمی گردد.

 

T Try : تلاش کنید:

حتی زمانی که رویاهایتان غیر ممکن به نظر می رسند تلاشتان را بکنید . با تلاش و مشارکت در انجام کارها ماهرو خبره می شوید.

 

U Use : استفاده کنید :

از استعدادها و توانایی ها یتان به عنوان بهترین هدیه استفاده کنید . استعدادهایی که تلف شوند ارزشی ندارند. استفاده صحیح از استعدادها و تواناییهایتان برای شما پاداش های غیرمنتظره ای به دنبال دارد.

 

V Value : احترام بگذارید:

برای دوستان و اقوامی که شما را حمایت و تشویق کرده اند ، ارزش قایل شوید و هر کاری که از دستتان بر می آید برای آنها انجام دهید.

 

X X-Ray : اشعه ایکس:

با دقت و شبیه اشعه ایکس به قلب های انسانهای اطراف خود بنگرید در نتیجه شما زیبایی و خوبی را در قلب آنها خواهید دید.

 

Y Yield : اجازه دهید:

اجازه دهید که صداقت و درستکاری وارد زندگیتان شود. اگر شما در راه درستی حرکت کنید درانتها خوشبختی را خواهید یافت .

 

Z Zoom : تمرکز کنید:

زمانی که خاطرات تلخ ، ذهنتان را پر کرده است ، به جاهای شاد بروید . اجازه ندهید که تلخی ها مانع رسیدن شما به اهدافتان شود. در عوض روی توانایی ها ، رویاها و فردایی روشن تمرکز کنید

شانس

 خیلی ها به شانس اعتقاد دارند و عده ای نقضش میکنن. برای اینکه به این مسئله بپردازم لازم که قبل از آن در مورد انرژی و ماهیت انرژی صحبت کنیم.

دنیای اطراف ما طبق نظریه نیوتون ماده +انرژی است. اما در کتاب آقای استفان هاوکینگ آمده است:تقریبا بیست سال پیش فکر می کردند پروتون و نوترون ذرات بنیادین هستند ولی آزمایش های که در آنها ،پروتون ها با سرعت زیادی به پروتون ها یاالکترون های دیگر برخورد می کردند نشان دادند که آن ها از ذرات کوچک تری تشکیل شدند به نام کوارک که در واقع این دانشمند بزرگ کوارک را انرژی می داند پس می توانیم بگوییم که همه چیز در دنیا از انرژی ساخته شده.

تنوع نوع ماده در دنیابه طول موج و فرکانس انرژی مربوط می شود هرچه فرکانس بالا تر باشد جنس لطیف تر می شود و جالبه بدونید که لطیف ترین جنسی که قابل دیدن و لمس کردنه آتش و سخترین جنس سنگ و فلز است.

افکار خاطرات و ذهن ما موادی هستند با انرژی و فرکانس بالا به همین خاطر غیر دیدن اند اما قابل درک هستند برای همین وقتی که فکر می کنیم یا درس می خوانیم گرسنه می شویم چون از توان موجود برای تولید انرژی استفاده کردیم.طی آزمایش بسیار دقیق در یکی از دانشگاهای آمریکا که در سال 1965 انجام گرفت دانشجوی را بر روی ترازوی با حساسیت بسیار بالا قرار دادند و از او خواستند تا یک ضرب 5رقمی در 5رقمی انجام دهد و هنگام محاسبه مشخص شد که وزن دانشجو در حد بسیار کم افزایش یافته بنابراین انرژی وزن هم دارد.پس افکار منفی و مثبت هر کدام دارای وزن و ارتعاش خاص خود هستند و حتی می توانند بروی محیط اطراف و انسان های دیگر تاثیر داشته باشند .خیلی وقت ها ممکن است برایتان پیش آمده است که بیاد دوست قدیمی بیفتید و ناگهان آن دوست به شما زنگ بزند یا حتی آن را ببینید.این افکار باعث می شود که ناخودآگاه ِ ما ازانرژی های از خود ساطع کند که در جهان هستی تاثیر گذار باشد.ناخودآگاه مارا به سمتی می کشاند که به آن فکر می کنیم.و انرژی افکار ما در محیط پخش می شود و روی همه چیز تاثیر می گذارد.

می توان هزار پدیده دیگر را مثال زد که علت همه آنها انرژی است در مورد شانس هم همینطور است وقتی ما احساس می کنیم خوش شانس هستیم برروی محیط اطراف و جها

شانس نوعی انرژی

واقعا شانس چیست؟ ایا واقعیت دارد؟انرژی مثبت چیست؟انرژی منفی چیست؟این مقاله به این میپردازد که ایا این چیزها واقعیت دارد؟ یا خرافه ای بیش نیست.در این مقاله سعی شده است که با دیدگاه علمی و غیر متعصبانه با آن پرداخته شود. از انجا که این مسئله سوال بسیاری از مردم است لذا آنرا برای همه دوستان خوبم در گروه میفرستم . شما نیز میتوانید به انان که دوستشان دارید ارسال کنید.

اگر حوصله خواندن تمام این مقاله را نداریدمیتوانید حداقل قسمتهای رنگی انرا بخوانید و آنها را بهم ربط دهید.
ابتدا باید در مورد انرژی و ماهیت آن صحبت کنیم . خیلی
از آدمها حتی نمی دانند که این دنیایی که در آن زندگی می کنیم از چه چیزی ساخته شده است پس ابتدا باهم طبق نظریه های علمی راه خود را پیش می بریم و به این می پردازیم که دنیا از چه چیز ساخته شده است :
خواندن این مقدمه اگر چه خسته کننده است ولی برای روشن شدن مطلب لازم است و تا حد امکان خلاصه شده است.
دنیای اطراف از ماده و انرژی ساخته شده است : ماهیت انرژی هنوز به طور کامل کشف نشده است اما می دانیم که انرژی با فرکانس نیز سنجیده می شود . هرچه فرکانس یک انرژی بالاتر باشد قوی تر است .
ماده از چه ساخته شده است ؟ از ملکول
ملکول از چه ساخته شده است ؟ از اتم
اتم از چه ؟ از پروتون و الکترون و نوترون . الکترون که جرم ندارد و در حقیقت فقط انرژی است . پروتون تمام جرم اتم را در بر دارد . و اما پروتون از چه ساخته شده است ؟ در کتاب استفان هاوکینگ آمده است : " تقریبا بیست سال پیش چنین فکر می شد که پروتونها و نوترونها ذراتی بنیادین هستند ولی آزمایشهای که در آنها پروتونها با سرعتهای زیادی به پروتونها یا الکترونهای دیگر برخورد می کردند نشان دادند که آنها در واقع از ذرات کوچکتری تشکیل یافته اند و آنها کوارک هستند . "
و اما آخرین سوال کوارک ها از چه ساخته شده اند ؟ جواب سوال را خود استفان هاوکینگ به ما داده است می دانیم که استفان هاوکینگ بزرگترین دانشمند زنده قرن است . او می گوید کوارک ها از انرژی ساخته شده اند . پس می توانیم بگوییم همه چیز در این دنیا از انرژی ساخته شده است . چون طبق نظریه نیوتون جهان از ماده + انرژی ساخته شده است که دیدیم که اخیرا کشف شده است که ماده نیز از انرژی ساخته شده است . تنوع نوع ماده در دنیا به فرکانس و طول موج انرژی مربوط می شود اگر همه چیز در دنیا دارای یک فرکانس و ارتعاش بود همه چیز یکی می شد .
هرچه فرکانس بالاتر باشد پس جنس لطیف تر می شود . لطیف ترین جنسی که قابل دیدن و لمس کردن است آتش است . و سخت ترین سنگ و فلز هستند که ارتعاش پایینی دارند . و اما ما می خواهیم بپردازیم به جنسهای لطیف و در آنها کنکاش کنیم .

افکار ما و خاطرات و ذهن ما ماده ای هستند با انرژی و فرکانس بسیار بالا بخاطر همین غیر قابل دیدن هستند . اما می بینیم که قابل درک هستند . برای همین است که وقتی فکر می کنیم یا درس می خوانیم گرسنه می شویم چون از توان موجود در خود برای تولید انرژی فکر استفاده کرده ایم و حال باید انرژی از دست رفته را بر گردانیم . طی آزمایش بسیار دقیقی که در یکی از دانشگاههای آمریکا در سال 1965 انجام گرفت دانشجویی را بر روی ترازویی با حساسیت بسیار بالا قرار دادند و از او خواستند که که یک ضرب 5 رقمی را در 5 رقمی انجام دهد و هنگام محاسبه مشخص شد که وزن دانشجو در حد بسیار کم افزایش یافته است . بنابر این انرژی نیز وزن هم دارد . پس افکار منفی و مثبت هر کدام دارای وزن و ارتعاش خاص خود هستند . و حتی می توانند بر روی محیط اطراف و انسانهای دیگر تاثیر بگذارند . به خاطر همین است که وقتی موسیقی ملایم گوش می دهیم آرام می شویم اما وقتی به موسیقی تند و خشن گوش می کنیم مشوش می شویم این تنها به خاطر تفاوت فرکانسهای دو موسیقی می باشد .
رمز و راز دنیایی که در آن زندگی می کنیم در انرژی و ماهیت آن نهفته است . به خاطر همین است که انیشتین بزرگترین دانشمند مهمترین فرمول را
E = MC^2 می داند و حاصل سالها تفکر و تحقیق در همین فرمول گنجانده شده است . فرمولی که به برسی وضعیت و رابطه میان ماده و انرژی می پردازد . البته توضیح این فرمول از حوصله این بحث خارج است .
وقتی با دید انرژی به هستی نگاه کنیم می توانیم خیلی از ناشناخته ها را کشف و برای تمام عجایب دلیل بیاوریم . البته این نکته بسیار ضروری است که بدانیم : ما هیچگاه نمی توانیم بگوییم طرز فکر خاصی عین واقعیت است و طبیعت دقیقا از همین قانون پیروی می کند زیرا انیشتین می گوید : " جهان هستی مانند ساعتی است که بر روی دیوار نصب شده است ما هیچگاه نمی توانیم به درون ساعت نگاه کنیم ما از شواهد و قرائنی که وجود دارد ( مثل عقربه ها و اعداد روی صفحه ) و از رفتاری که جهان دارد مثل حرکت عقربه ها قانون درونی آنرا حدس میزنیم اما هیچ گاه نمی توانیم بگوییم که دقیقا داخل ساعت همانطور که ما حدس زده ایم کار می کند . ما فقط باید دستگاهی را بوجود آوریم که جهان هستی آن را تایید کند . این دستگاه یکتا نیست ، بلکه می توان بیشمار دستگاه ایجاد کرد که طبیعت هم با همه آنها سازگار باشد و ما تنها می توانیم نسبت به دستگاه خاصی بگوییم که فلان چیز صحیح و فلان چیز غلط است . " و این همان نظریه نسبیت انیشتین است که در بسیار ساده شده است . بنابر این ما همیشه بدنبال آن هستیم که دستگاهی را بوجود آوریم که جواب خیلی از سوالهای ما را داشته باشد و تا به امروز انرژی اکثر آنچه که در سالهای پیش عجایب خوانده شده است را پاسخ داده است مثل کارهای عجیبی که مرتاض های هندی انجام می دهند . تنها کاری که مرتاض ها انجام می دهند بالا بردن ارتعاشات بدن و ذهن است . به خاطر همین می توانند حتی از دیوار رد شوند اجسام مختلفی را بدون درد و خونریزی وارد بدن کنند زیرا ارتعاشات خود را بالا برده اند و بدن تبدیل به یک ماده با انرژی بسیار بالا شده است و بنابراین عکس العمل ها و رفتار متفاوتی را از خود نشان می دهد . اما چطور می شود ارتعاش را بالا برد . این مسئله بحث بسیاری دارد که در این جا در یک یا دو صفحه نمی توان گفت فقط می توان به این نکته اشاره کرد که یکی از راهها تمرکز کردن است .
حال می پردازیم به تیتر مطلب . خیلی وقتها وقتی به چیزی که معتقد هستیم به سرمان می آید مثلا معتقدیم که بعد از هر خنده گریه هست . این باعث می شود که ناخودآگاه ما انرژی هایی از خود ساتع کند که در جهان هستی تاثیر گذار باشد . ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتی ببرد که ما معتقد به ان هستیم بنابر این ما را به سمت گریه کردن می کشاند . و ما در تمام لحظات بدون اینکه خودمان بدانیم به سمت گریه کردن سوق پیدا می کنیم که در نهایت علت آنرا پیدا می کنیم (نا خودآگاه آنرا پیدا می کند ) و گریه می کنیم . انرژی افکار ما در محیط پخش می شود و روی همه چیز تاثیر می گذارد . احتمالا حتما برای شما پیش آمده که از محل و یا مکانی متنفر باشید و دوست نداشته باشید که به آنجا بروید این مسئله دقیقا به خاطر وجود انرژی های منفی موجود در آنجا است که روی شما تاثیر گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آنجا فراری می شوید . و هزاران پدیده دیگر که علت همه آنها انرژی است . در مورد شانس هم همینطور است :
وقتی ما احساس کنیم خوش شانس هستیم بر روی محیط و جهان هستی تاثیر می گذاریم . فکر ما احساس ما و باور های ما باعث می شود انرژی هایی در دنیا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسی هدایت کند . و همین طور هم بدشانسی هر انسانی که معتقد است بسیار بد شانس است همیشه بدشانسی می آورد . بین افرادی که می شناسیم خیلی ها را می بینیم که به بدشانسی خود معتقد هستند و همچنان بد شانسی می آورند . بهتر است از این به بعد فکر کنیم خوش شانسیم . بهر حال اگر هم هیچ تاثیری نداشته باشد این فایده را دارد که روحیه بهتری برای زندگی داریم و در خلی از موقعیتها از اعتماد به نفس بهتری برخوردار خواهیم بود . در مطلبی که در شماره بعد می نویسم می خواهم در مورد جمله زیر بنویسم . سعی کنید روی آن فکر کنید :

"ما انسانها همانی هستیم که در کودکی آینده خود را تصور می کردیم "

شما در کودکی چه طور خود بزرگی خود را تصور می کردید آیا هم اکنون همان نیستید ؟

 

 

بطری

یک روز صبح، که همراه با یک دوست آرژانتینی در صحرای موجاوه قدم می زدیم، چیزی را دیدیم که در افق می درخشید. هر چند قصد داشتیم به یک دره برویم، اما مسیرمان را عوض کردیم تا ببینیم آن درخشش از چیست. تقریبا یک ساعت در زیر آفتابی که مدام گرم تر می شد، راه رفتیم و تنها هنگامی که به آن رسیدیم، فهمیدیم چیست. یک بطری خالی بود. شاید از چند سال پیش در آن جا افتاده بود. غبار صحرایی در درونش متبلور شده بود. از آنجا که صحرا بسیار گرم تر از یک ساعت قبل شده بود، تصمیم گرفتیم دیگر به سمت دره نرویم. به هنگام بازگشت، فکر کردم:

چند بار به خاطر درخشش کاذب راهی دیگر، از پیمودن راه خود باز مانده ایم؟

 اما باز هم فکر کردم:

 اگر به سمت آن بطری نمی رفتیم، چه طور می فهمیدیم فقط درخششی کاذب است؟