پرنده کوچولوی مهاجر

پرنده مردنی است پرواز را به خاطر بسپار

پرنده کوچولوی مهاجر

پرنده مردنی است پرواز را به خاطر بسپار

مردم شهر

 

 

مسافری نزدیک شهر بزرگی از زنی که کنار جاده نشسته بود پرسید: مردم این شهر چگونه اند؟

 

زن گفت: مردم شهری که از آن آمده ای چگونه بودند؟

 

مسافر پاسخ داد: بسیار بد، غیر قابل اعتماد و از هر نظر نفرت انگیز.

 

زن گفت: مردم این شهر نیز چنین اند.

 

هنوز مسافر اول نرفته بود که مسافر دیگری از همان شهر رسید و راجع به مردم آن شهر سوال کرد.

 

باز هم زن در مورد مردم شهری که مسافر از آن جا آمده بود سوال کرد.

 

مسافر دوم گفت: آن ها مردم خوبی بودند. راستگو، سخت کوش و بسیار بخشنده. از این که آنجا را ترک کردم غمگینم.

 

زن خردمند پاسخ داد: پس آن ها را در شهری که پیش

نظرات 1 + ارسال نظر
نازلی 3 - تیر‌ماه - 1387 ساعت 13:12 http://darentezarmojeze.blogsky.com/

چرا آخر داستان تمام نشده، مشتاق شدم که بدانم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد