پرنده کوچولوی مهاجر

پرنده مردنی است پرواز را به خاطر بسپار

پرنده کوچولوی مهاجر

پرنده مردنی است پرواز را به خاطر بسپار

مرگ

تو یک غروب غم انگیز میرسی از راه

که مرا میبرند روی شانه های سیاه

و چشمهام که چشم انتظار تو هستند

اگرچه منجمدند و نمیکنند نگاه

و بغض میکند آنجا جنازه من که

تورا نفس میکشیده و خود را آه ...

برای بدرقهء نعش من بیا هرروز

که کار من شده 30 بار مرگ در ماه
نظرات 3 + ارسال نظر
بوسه 1 - شهریور‌ماه - 1386 ساعت 13:32 http://www.bose.blogsky.com

سلام
امید وارم حالت خوب باشه.
وبلاگ خیلی خوبی داری عزیزم
************************
از عاشقی، به رنگ تمنا خسته ام
از آسمان آبی دنیا خسته ام
امروز را به دست غریبه ها سپرده ام
از زل زدن به صورت فردا خسته ام
سرگشته تر ز خود به دنیا ندیده ام
از روی این جماعت شیدا خسته ام
شادی دگر ز عالم ما رخت بر بسته است
از سر زدن به عالم سودا خسته ام
***********************************
موفق و سر بلند باشی دوست قشنگتر از گلم

ممنون از اینهمه محبتت

ایلیاد 1 - شهریور‌ماه - 1386 ساعت 13:40 http://luna.blogsky.com

زیبا، ساده، دل نشین

جغد 3 - شهریور‌ماه - 1386 ساعت 08:36 http://owl.blogsky.com

از اینهمه غم و غصه دلم گرفت.
تا شقایق هست زندگی باید کرد.

شقایق هست و نیستش فرق نمیکند.
آنچه مهم است چشمان توست که هر صبح مرا زندگی می بخشد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد